صدای قلب نی نی گلی
حالا که مطمئن شدیم دیگه قراره یه نی نی به جمعشون اضافه بشه، با بابایی نی نی فکر کردیم بهتره من یه چند وقتی پیش مامانم اینا بمونم و بعدش به جای ماشین با هواپیما برگردم تهران تا نی نی گلیمون اذیت نشه. این شد که بابای نی نی 14 فروردین با دوستش (که اونم قرار بود به زودی بابا بشه) راه افتادن سمت تهران و تا شب رسیدن خونه. منم که موقیت را مناسب دیدم ، تنبلیمو شروع کردم و به خودم استراحت مطلق دادم. 22 فروردین 91 اولین باری بود که می خواستم درست و حسابی برم سونوگرافی تا ببینم عزیز دلم، سرجاش هست یا نه. مامانم اون روز مهمون داشت و قرار شد من با عمه بزرگ نی نی گلی برم برای سونوگرافی. مطب دکتر ایران محبوب. یه کم معطل شدیم و نوبت ما که شد...
نویسنده :
فاطمه - مامان محمدسجاد
20:40